بریستول در آغاز کتاب جادوی باور سرگذشت زندگی خویش را بیان میکند و میگوید هنگامی که شروع به یاد دادن دانش باور داشتن کرده است دغدغه اش برخورد افراد عادی جامعه با این موضوع بوده است و اینکه آیا آنها توانایی درک چنین ساختاری را دارند و گنجایش ذهنی آنها به اندازه ای است که بتوانند از پس چنین موضوعی بر بیایند و به قولی میتوانند آن را در ظرف وجودی خود جای دهند.
وی ادامه میدهد اما پس از مدتی با دیدن افرادی به روش پیشرفت من توانسته بودند در مدتی کوتاه به ثروتی افزون دست یابند و از یک فرد با دارایی های اندک به کسی با داشته های فراوان که در جایگاه ثروتمندان قرار گرفته تبدیل بشه فهمیدم شیوه آموزشی من بسیار کارآمد است و این بستگی به مردم دارد که چگونه با آن برخورد می کنند و از توان درونی خود بهره می گیرند.
در جادوی باور شما با مفهوم های گسترده ای آشنا می شوید که نگرش شما را نسبت به کارهایی که برای رسیدن به موفقیت و در پی آن کسب ثروت و دارایی دگرگون می کند. بریستول ذهن شما را به چالش می کشد و تمرین هایی را پیش روی شما می گذارد که با انجام آن ها می توانید دست به سنجش توانایی ذهنی خود بزنید و بفهمید که تا چه اندازه می توانید شرایط را آن گونه که می خواهید تغییر دهید. تکنیک کارت، تکنیک آینه، تکنیک دایره سفید و تکنیک پرسش از خود از جمله این چالش ها است. بریستول می کوشد تا به شما بگوید که ضمیر ناخودآگاه شما چه توانایی های دارد و اگر این توانایی ها را در مسیر درستی قرار دهید می توانید در زمانی کوتاه تر از آنچه که فکر می کنید زندگی خود را بسازید..
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.