موضوع اقدام پژوهی:چگونگی تقسیم فرصت یادگیری در کلاسهای چند پایه مقطع ابتدایی را انجام دهم؟
فرمت فایل ورد و قابل ویرایش
تعداد صفحات 36 صفحه
قسمتی از مجموعه
چکیده
يکي از شرايط ويژه که در آن معلمان به مقتضاي شرايط مي بايست کار ياددهي – يادگيري را به پيش ببرند ، وجود مدارس کوچک با کلاسهاي چند پايه است . در اين مدارس تعداد دانش آموزان کم بوده و اين مدارس در نقاط دور افتاده تشکيل مي شوند . تنوع پايه هاي تحصيلي ، کوچک بودن محيط کلاس ، نبود مواد آموزشي و تجهيزات آموزشي و پرورشي از جمله مشکلات و شرايطي است که در اين گونه محيط هاي آموزشي حکم فرماست و با وجود اين شرايط انتظار مي رود که پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و عملکرد آموزشي معلم و فرايند يادگيري در اين مدارس همانند ساير مدارس به پيش برود .
واژگان کلیدی :
پایه ابتدایی – چند پایه – یادگیری – پیشرفت تحصیلی
مقدمه
توصیف اولیه و بیان مساله
این جانب ……….. ، دارای …..سال سابقه خدمت در مقطع ابتدایی در پست های ……. می باشم . در سال ……. نیز در پست معاونت اجرایی مدرسه ابتدایی …….. مشغول به خدمت بودم.
یکی از مشکلاتی که معلمان کلاس های چند پایه با آن مواجه هستند نحوه تقسیم فرصت یادگیری بین دو پایه در کلاس است و چون تا بحال پژوهشی اساسی در این مورد انجام نشده است تصمیم گرفتم این تدریس در کلاس های چند پایه به نوبه خود دشوار و مستلزم برنامه ریزی منظم و مدون و آمادگی کامل میباشد .
رسیدن به همه ی اهداف آموزش درکلاس های چند پایه کاری دشواری است,کمبود وقت,نبودن فضای مناسب آموزشی,عدم وجود وسایل کمک آموزشی,کم سواد یا بی سواد بودن والین و به تبعیت از آن بی میلی نسبت به مشارکت و تسهیل بخشیدن آموزش ,مشغله های دانش آموزان در خارج از مدرسه برای کمک به خانواده نیز از جمله معزلاتی است که مدارس روستا به ویژه روستاها ی کوچک که اغلب کلاس ها چند پایه اند را با مشکلات متعددی روبه رو کرده است.
چگونگی تقسیم فرصت یادگیری در کلاس چند پایه راههای بهبود بخشیدن به آن از همان اول برای من دغدغه بوده با وجود رضایت نسبی از روش های به کار گرفته شده تا الان اما هیچ گاه نمی توان خلا وجود تحقیقاتی در رابطه با چگونگی تدریس در کلاس های چند پایه را احساس نکرد.
گردآوری شواهد 1 :
تعاریف و مفاهیم:
چگونگی: طبیعت و طریقه هرچیز و کیفیت . (ناظم الاطباء). حال . وضع. طور. حالت . کیف . چونی . هویت . ماهیت (لغت نامه دهخدا)
تقسیم: بخش کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار) (غیاث اللغات ). بخش بخش کردن (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قسمت کردن . بخش کردن قسمت کردن مال را میان شریکان و معین کردن نصیب هریک (لغت نامه دهخدا)
فرصت:فُرصة. نوبت . (اقرب الموارد). موقع. مجال (لغت نامه دهخدا)
تدريس چند پايه: به نوعي از تدريس در آموزش ابتدايي اطلاق مي شود که در آن دانش آموزان چند پايه در يک کلاس توسط يک معلم آموزش داده مي شوند . ( ايان برچ ، 1379 )
یادگیری: تغییر نسبتا پایدار در توان رفتاری(رفتار بالقوه) که در نتیجه تمرین تقویتشده، رخ میدهد (بی.آر.هرگنهان و میتو اچ.انسون؛ مقدمهای بر نظریههای یادگیری، علیاکبر سیف، تهران، روان، 1386، چاپ یازدهم، ص 22.)
مفهوم یادگیری
از جمله ویژگیهای انسان، استعداد خاص او در یادگیری است. به یقین میتوان گفت که پیدایش و بقای تمدن و فرهنگ انسان، به وجود استعداد یادگیری او بستگی داشته و یکی از مهمترین عوامل پیشرفتهای اجتماعی در زندگی انسان، یادگیری است.( شعارینژاد، علیاکبر.چاپ دوم ص225)
کودک در آغاز، با برخی ظرفیتها و قابلیتهای فیزیولوژیک و غریزی، پا به دنیا میگذارد. از آن پس، به جز ظرفیتهای غریزی و طبیعی نظیر رشد و نمو و بازتابها، آنچه شخصیت او را میسازد، حاصل یادگیری اوست. آموزشهای خانواده، آموزشهای مدرسهای و آموزشهای اجتماعی، همه قسمتهایی از زندگی او را تشکیل میدهند که تماما یادگیری است.( کریمی، یوسف چاپ اول، ص 68)
پس حیطه یادگیری گسترده است و رفتارهای تحصیلی و غیرتحصیلی را شامل میشود و در مدرسه و یا هر جای دیگری که کودکان، دنیایشان را تجربه میکنند، رخ میدهد. (بیابانگرد، اسماعیلچاپ اول، ص 192)
تعریف یادگیری
تغییر در رفتار که در نتیجه تجربه اتفاق میافتد، قابل استناد به عوامل فیزیولوژیکی نظیر خستگی یا مصرف دارو و نیروهای مکانیکی، نظیر لغزیدن نیست. یادگیری در همه موقعیتهای زندگی از جمله مدرسه و کلاس اتفاق میافتد. گرچه، یادگیری یک تغییر داخلی است ولی از تغییرات در رفتارهای قابل مشاهده، قابل استناد است و فرایندی است که یک ارگانیسم به وسیلهی آن، رفتارش را در نتیجهی یک تجربه، تغییر میدهد.(نیت.ل، گیج و دیوید.سی، برلاینر؛چاپ اول، ص 916 و 336).
مفهوم یادگیری را میتوان به صورتهای مختلف تعریف کرد؛ کسب دانش و اطلاعات، عادتهای مختلف، مهارتهای متنوع و راههای گوناگون حل کردن مساله. همچنین، میتوان یادگیری را به عنوان فراگیری رفتارها و اعمال پسندیده، حتی به عنوان کسب رفتارها و اعمال مضر و ناپسند تعریف کرد. با این حال معروفترین تعریف از یادگیری به قرار زیر است:
یادگیری، به فرآیند ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در رفتاری که حاصل تجربه است، گفته میشود و نمیتوان آن را به حالتهای موقتی بدن، مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا مصرف داروها پدید میآید، نسبت داد.(سیف، علیاکبرچاپ ویرایش ششم، ص28)
انواع یادگیری
براساس نظریه سلسلهمراتب یادگیری گانیه، یادگیریهای مختلف، سلسلهمراتبی را تشکیل میدهند که در آن هر یادگیری، پیشنیاز یادگیری مراتب بالاتر از خود است. این سلسلهمراتب از ساده به پیچیده و شامل هشت طبقه به شرح زیر میباشد.
1. یادگیری علامتی: سادهترین نوع یادگیری و در نتیجه پایینترین نوع آن در سلسلهمراتب یادگیری، علامتی است. این نوع، در واقع همان شرطیشدن کلاسیک است و به این ترتیب حاصل میشود که فراگیر در برابر محرک خاصی، بازتابی بروز میدهد، یعنی در برابر محرک، شرطی میشود.
2. یادگیری محرک – پاسخ: یادگیری محرک – پاسخ، همان شرطیشدن فعال(کنشگر) است و با یادگیری علامتی از این جهت فرق دارد که در این نوع، پاسخ، دقیق و ارادی است اما در یادگیری علامتی، غریزی و غیرارادی است.
3. یادگیری زنجیرهای: در این نوع یادگیری، رفتارهایی که قبلا از طریق محرک – پاسخ آموخته شدهاند، با هم ترکیب شده و رفتار پیچیدهتری را موجب میگردند.
4. یادگیری کلامی(تداعی کلامی): این نوع یادگیری، زبانآموزی نیز نامیده میشود و نوع بهخصوصی از یادگیری زنجیرهای است که حلقههای آن، واحدهای زبان هستند. بدینصورت که کودک، کلماتی را که قبلا یاد گرفته، به یکدیگر متصل کرده و از این طریق منظور خود را تفهیم میسازد.
5. یادگیری تمییز دادن محرک: یادگیری تمییزی، مستلزم به دست آوردن توانایی تفاوتگذاری بین محرکهای مشابه است. یعنی فرد باید بتواند به محرکهای مختلف، پاسخهای درست دهد. این یادگیری، همان یادگیری محرک – پاسخ است که در اینجا تعداد محرکها زیاد است و اغلب با هم شباهتهایی دارند و فراگیر باید بتواند آنها را از هم تشخیص داده و به هر کدام از آنها، پاسخ مثبت بدهد.
6. یادگیری مفهوم: یادگیری مفهوم، پاسخ دادن به شباهتهاست و خصوصیات انتزاعی اشیاء، درک میشوند. یعنی به محرکهایی که در ظاهر متفاوت ولی دارای وجه اشتراک هستند، یک پاسخ داده میشود.
7. یادگیری اصل(قانون): در این نوع یادگیری، چند مفهوم به یکدیگر ربط داده میشود و از آن یک معنی تازه، به دست میآید. اصل، عبارت است از یکسری مفاهیم.
8. یادگیری حل مساله: در این مورد، یادگیرنده با استفاده از قواعد و اصول به حل مسائل میپردازد. (رئیسی، زهره چاپ اول، صص 122 تا 121)
عوامل مؤثر بر یادگیری
1. داشتن انگیزه و هدف: یادگیری، معلول انگیزههای متفاوتی است. یکی از این انگیزهها، که نقش مهمی در جریان یادگیری دارد، میل و رغبت شاگرد به آموختن است. رغبت، محرکی است که نیروی فعالیت را افزایش میدهد. یکی دیگر از عوامل ایجاد انگیزه، هدف است. هدف، به فعالیت انسان جهت و نیرو میدهد. بنابراین، در مدارس هدفهای تربیتی باید انعکاسی از احتیاجات و تمایلات شاگردان باشد و بهطور مشخص و واضح بیان شود. (شعبانی، حسن؛ چاپ هجدهم، ص 16.)
2. آمادگی یادگیرنده: فراگرفتن معلومات، عادات، مهارتها و افکار و عقاید، مستلزم این است که فرد یادگیرنده از لحاظ بدنی، عاطفی، اجتماعی و عقلانی رشد کافی داشته باشد. وقتی فرد یادگیرنده واقعا از جریان یادگیری استفاده میکند که، آمادگی لازم و کافی را داشته باشد
3. تجربیات گذشته: تجربیات قبلی یادگیرنده، پایه و ادراکات او را تشکیل میدهد و به همین طریق آنچه را که شاگرد(یادگیرنده)، امروز یاد میگیرد، در رفتار آینده او مؤثر است که جان دیویی آن را “اصل ادامه” مینامد.
4. فعالیت یادگیرنده: یادگیری، هنگامی صورت میپذیرد که یادگیرنده، خود در آن فعالیت داشته باشد. روی این اصل، نقش اساسی بر عهده شاگرد یا یادگیرنده میباشد و یاددهنده، نقش هدایتکننده و راهنما را باید داشته باشد.
5. تشویق و تنبیه: یکی از روشهای متداول در تعلیم و تربیت، استفاده از پاداش و تنبیه است. انسان طبیعتا از پاداش لذت میبرد و از تنبیه، رویگردان است. همین گرایش، سبب ترغیب انسان به انجام کارهای خوب و خودداری از انجام کارهای ناپسند میشود.(هاشمیان، احمد ، 1384، چاپ اول، صص 71 تا 67)
6. موقعیت و محیط یادگیری: موقعیت یادگیری و محیط آن از عوامل بسیار مؤثر در یادگیری است. محیط، ممکن است فیزیکی باشد مانند نور، هوا، تجهیزات و امکانات آموزشی و ممکن است عاطفی باشد مانند رابطهی معلم و شاگرد، رابطهی شاگردان با یکدیگر، رابطه والدین با یکدیگر و نگرش مربیان در زمینهی تربیت شاگردان.
7. روش تدریس معلم: معلم، از مهمترین عوامل تشکیلدهندهی محیطهای آموزشی است. اگر معلم، خود را راهنما و ایجادکنندهی شرایط مطلوب یادگیری بداند و به جای انتقال اطلاعات، روش کسب تجربه را به شاگردان بیاموزد، آنان در برخورد با مسائل فعالتر خواهند شد. با چنین روشی، شاگرد نه فقط حقایق علمی را فرامیگیرد، بلکه با روشهای علمی کسب معرفت نیز، آشنا خواهد شد.
8. تمرین و تکرار: تأثیر تمرین و تکرار در کل فرایند یادگیری و حیطههای مختلف آن و بهویژه در حیطه روانی – حرکتی، انکارناپذیر است. اجرای تمرین در زمان غیرمتمرکز، اثر یادگیری بیشتری نسبت به اجرای تمرین در زمان متمرکز دارد. مثلا شاگرد، موضوع مورد یادگیری را در دو تمرین بیست دقیقهای، زودتر از یک تمرین چهل دقیقهای یاد میگیرد.( مهارتهای آموزشی و پرورشی، پیشین، صص 21 تا 18)
انواع بازدههای یادگیری
گانیه، علاوه بر طبقهبندی هشتگانهی انواع یادگیری، بازدههای یادگیری را نیز به پنج طبقه به شرح زیر تقسیم کرده است:
1. مهارتهای ذهنی: در این مهارتها، که چگونگی برخورد فرد با امور را مشخص میکند، نمادها یا سمبلها مورد استفاده قرار میگیرند. ما از طریق نمادها بهطور مستقیم با محیط به تعامل میپردازیم. گانیه، در این باره میگوید: «تواناییهایی که استفاده از نمادها را ممکن میسازند، همان چیزی است که ما آن را مهارتهای ذهنی مینامیم». مهارتهای ذهنی به عنوان یکی از طبقات اصلی انواع بازدههای یادگیری، دارای چند طبقه فرعی نیز میباشد که به صورت سلسلهمراتبی از ساده به پیچیده به قرار زیر است:
• تمییز دادن: یعنی متمایز ساختن نمادها یا محرکها از یکدیگر. تمییز دادن، پنجمین نوع یادگیری از انواع هشتگانه گانیه است.
• مفهوم آموزشی: در حالی که تمییز دادن، یادگیری شناسایی تفاوت بین رویدادهاست؛ مفهوم آموزشی، یادگیری درک شباهت بین رویدادهاست.
• یادگیری قانون: یعنی ارتباط دادن چند مفهوم و ایجاد یک معنی وسیعتر.
• یادگیری قاعدههای سطح بالاتر: از ترکیب قاعدههای ساده، قواعد سطح بالاتر درست میشوند. این همان چیزی است که گانیه در نوشتههای قبلی خود، از اصطلاح حل مساله استفاده میکرد. در نظریه گانیه مساله، یک اصل سطح بالاتر است که از اجتماع چند اصل سطح پایین تشکیل میشود و یادگیرنده، برای حل کردن مساله باید ابتدا قواعد سطح پایین را بیاموزد تا بعد از ترکیب آنها، مساله را حل کند.
2. راهبردهای شناختی: تدابیری هستند که آدمیان، از طریق آنها در جهت فعال کردن و منظم کردن مطالب یاد گرفتهشده و استفاده از مهارتهای آموختهی خود، استفاده میکنند. به عبارت دیگر، این راهبردها همان مهارتهای مربوط به پردازش هستند.
3. اطلاعات کلامی: اطلاعات کلامی، بخش مهمی از یادگیری آموزشگاهی است مانند وقایع، نامها، توصیفها، تاریخها و ویژگیها.
4. مهارتهای حرکتی: یادگیری مهارتهای حرکتی به یادگیرنده امکان میدهد تا حرکتهای خود را هماهنگ سازد.
5. نگرشها: نگرش، عبارت است از یک حالت درونی که بر انتخابهای شخصی که توسط فرد انجام میشود، تأثیر میگذارد. نگرش، دارای سه جنبه مهم عاطفی یا هیجانی، شناختی و رفتاری میباشد.(سیف، علیاکبر؛، چاپ هشتم، صص 80 تا 78)
نقش معلم درایجاد تحول درکلاس :
اگرچه تحول درآموزش نیازمندتغییر درسطوح عالی نظام آموزش وپرورش می باشد.اما معلمان ومدیران آموزشی می توانند بااستفاده ازروش های جدید ومبتکرانه اشتیاق دانش آموزان رادریادگیری افزایش دهندو زمینه های تحول فکری وعملی درآنها ایجاد کنند. (نشریه نگاه –گدازچیان )
مشاهده واقعیت های زندگی درعصردانایی وتغییروتحول درمشاغل وشیوه های تعامل وارتباطات وتوسعه ی خدمات ومهارتهای حرفه ای ایجاب میکند که دانش آموزان ضمن کسب دانش دامنه ی ارتباط خودبادیگران راتوسعه دهند درفعالیتهای گروهی به طور موثرشرکت کنند تفکرانتقادی وخلاق داشته باشند وبرای تصمیم گیری وانتخاب راه حل های مناسب از دانش وتوانایی لازم برخوردارباشند .بنابراین معلم بایددرکلاس محیط یادگیری فعال به وجود آورد. به بیان دیگرمعلم بایددرکلاس به جای ارائه مستقیم اطلاعات درباره هدفها ومفاهیم جدیددرس توسعه محتوا وارتباط این مفاهیم باسایردرس ها واطلاعات قبلی دانش آموزان سوال هایی مطرح کند که دانش آموزان رابه تفکر بحث تعامل ومطالعه بیشتروادارد.
معلم باید درتسهیل تعمیق وتوسعه مفاهیم ومعانی جدید ازامکانات فناوری آموزشی اطلا عات وارتباطات بهره گیرد ودانش آموزان را به جمع آوری دانش واطلاعات ازمنا بعی علاوه برکتاب درسی تشویق وترغیب کند وازآنها بخواهد که نتیجه مطالعات مطالعات خودرابه شکل های گزارش کتبی مصاحبه سخنرانی ونمایش برای ارائه درکلاس درس آماده کنند. (نشریه نگاه – گدازچیان )
ضرورت تحول درروشهای تدریس
هرواحد آموختنی را می توان یک تجربه نامید که دراین صورت طبعا مدرسه راکارگاه یا جایگاه تجربه اندوزی تلقی خواهیم کرد. به این معنا که هرکودک ازلحظه ورودش به مدرسه یا محیط آموزشی پیوسته درحال افزایش، گسترش، اصلاح وتکمیل تجارب خودش است ونقش عمده مدیرومعلم این است که زمینه یاشرایط مدرسه رابرای یادگیری یاتمرین این گونه تجربه ها مساعد گردانندو مدرسه رانباید تنهاجایگاه یادگیری وآموزش یک عده درس های کلیشه ای وغالبا بی ارتباط به نیازها ومسائل روززندگی بشردانست (فعالیتهای اجتماعی – شعاری نژاد)
حاصل روشهای تدریس بایدیادگیری موثرواکتشافی باشداما اکنون اغلب کلاس درس محل تکثیراطلاعات است وتعدادزیادی ازمعلمین تلاش میکنند که هرچه بیشتراطلاعاتی رادرذهن دانش آمآموزان انبارکنندودانش آموران بایدمنفعل وشنونده باشند این معلمین برای کاربرد آموخته ها ازازسوی دانش آموزان هیچ اهمیتی قائل نمی شونددرحالی که دانش آموزان افرادی صاحب تفکرهستند که می باید زمینه خلاقیت آنها رافراهم ساخت نه اینکه بااتخاذ روشهای نامناسب آن هارا ازخلاقیت بازداشت روشن است که این یادگیری پایدارنخواهدبودوفراگیران نیز چندان بهایی بربرای آن قائل نیستند وتلاش دانش آموزان فقط برای بدست آوردن نمره است ونه یادگیری.
باتوجه به مشکلات فوق الذکرضرورت تحول درروشهای تدریس کنونی معلمین ومربیان امری انکارناپذیرمی باشدکه می باید باراهکارهای مناسب این مهم صورت پذیرد.
اهداف تحول درروشهای تدریس
1- تغییردررفتار دانش آموزان
2- فعالیت دوسویه معلم ودانش آموز
3- یادگیری پایدارومفید
4- پرورش خلاقیت دانش آموزان
5- فعالیت گروهی دانش آموزان
6-تقویت روحیه جستجوگری
رروش وچگونگی تحول درروشهای تدریس
امامروزه مدرسه دیگرجای درس دادن یاصرفا انباشتن ذهن دانش آموزان بایک عده مطالب کلیشه ای نیاست بلکه مدرسه جایگاه زندگی است . مادیگرمجاز نیستیم که دانش آموزان را به گوش دادن وساکت نشستن وادارکنیم بلکه وظیفه داریم مدرسه را محیط مساعد زندگی کودکان ونوجوانان گردانیم .( فعالیتهای اجتماعی – شعاری نژاد )
جهت انجام این امرمهم وزارت آموزش وپرورش می بایست با برگزاری دوره های ضمن خدمت مفیدوموثر برای معلمین روشهای تدریس فعال را به آنها آموزش داده وبا راهکارهای مناسب مانندبرگزاری جشنواره های متعدد والبته مفید وتشویق جدی معلمینی که ازروشهای فعال وموثر درتدریس استفاده میکنند درمسیری حرکت کند که روشهای نا کارآمد رفته رفته وبه مرور زمان از آموزش وپرورش ما رخت بربندد.
مدلها وروشهای تحول درروشهای تدریس
درجهان امروزدیگر نمی توان وسعت کارآموزش وپرورش رابه آموزش رسمی مدرسه محدود ساخت
.بدون شک مدرسه ازجمله وسایل مهم واساسی است که طبیعت فردناپخته رانظام می بخشد واو راازفردیت در می آورد وانسان اجتماعی می گرداند .شاید به همین سبب است که گاهی آموزش وپرورش را فرایند اجتماعی گردانی تعریف می کنند ومدرسه ای را که نتواند علاقه ومهارت زندگی اجتماعی را در دانش آموزان یا دانشجویان رشدوگسترش دهد مدرسه ناتوان خوانند که ناگزیر است هرچه زودتر میدان زندگی راخالی کند یاتغییروضع وماهیت دهد وبه شکل محرک فعال استعدادها وخلاقیت هادرافرادوجامعه درآید.(فعالیتهای اجتماعی – شعاری نژاد )
با توجه به اینکه روش ایفای نقش(نمایش) یکی از روشهایی است که در تکوین شخصیت
فردی واجتمایی فراگیرندگان سهم بسزایی دارد میتواند به عنوان یکی از روشهای تدریس مورد استفاده قرار گیرد0موقعیتهای متفاوت این روش نمونه های کوچکی از ایفای نقش های زندگانی است وبهتر از بقیه روشها فراگیرندگان را در عرصه ی زندگی می آزماید. (روشهای فعال تدریس –فضلی خانی )
از آنجا که رشد فضایل اخلاقی و تربیتی دانش آموزان یکی از سیاست های اصولی در نظام آموزشی وپرورشی می باشد تجربیات خود در ارتباط با بکار گیری این روش در رابطه با آموزش مفا هیم اخلاقی درس قران پایه پنجم ابتدایی در ذیل می آورم تا معلوم گردد تاثیراین روش تدریس دریادگیری نسبت به روشهای غیرفعال تاجه اندازه است .
فهرست مطالب
چکیده 1
واژگان کلیدی : 1
مقدمه 2
توصیف اولیه و بیان مساله 2
گردآوری شواهد 1 : 3
تعاریف و مفاهیم: 3
فرصت:فُرصة. نوبت . (اقرب الموارد). موقع. مجال (لغت نامه دهخدا) 3
تعریف یادگیری 4
عوامل مؤثر بر یادگیری 6
نقش معلم درایجاد تحول درکلاس : 9
ضرورت تحول درروشهای تدریس 10
اهداف تحول درروشهای تدریس 11
رروش وچگونگی تحول درروشهای تدریس 11
مدلها وروشهای تحول درروشهای تدریس 12
ابزارهای اطلاعاتی: 13
بیشینه تحقیق 13
تجزیه و تحلیل: 19
ارائه راه حل های موقت: 20
گردآوری شواهد ۲ 27
پیشنهادات 29
منابع ومأخذ 30
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.