فرمت فایل : word
تعداد صفحات فایل :20 صفحه
مختصری از شرح
فهرست مطالب
گزارش خاطره ی روز اول کارورزی…………………………………….1
مشاهده ی تاملی……………………………………………………..3
گزارش فیزیکی………………………………………………………… 4
گزارش (روایتی) از ساختار سازمانی و اداری مدرسه …………….7
گزارش آموزشی ………………………………………………………10
گزارش عاطفی………………………………………………………..11
فرم مشاهده ی کلاس درس (اختیاری)…………………………….15
جمله پایانی……………………………………………………………18
گزارش روز اول کارورزی
با صدای زنگ هشدار موبایلم که شب قبلش بر روی ساعت 6 تنظیم کرده بودم بیدار شدم وپس ازاینکه نماز خواندم با دوستانم به سلف رفتیم و پس از صرف کره ومربا به خوابگاه آمدم و مسواک زدم و سپس لباس هایی که شب قبلش اتو زده بودم را پوشیدم وموهایم را مرتب کردم ادکلن زدم و کفش هایم را که واکس زده بود را پوشیدم وبا بچه ها را افتادیم پس از چند دقیقه اتوبوس آمد و سوار شدیم.پارک ملت پیاده شدیم و به سمت مدرسه پیاده به راه افتادیم. مدرسه را به راحتی پیدا کردیم و رفتیم داخل مدرسه بچه ها داخل کلاس بودند وما به دفتر مدرسه رفتیم و خودمان را معرفی کردیم و کارت های کارورزی و نامه آقای رستمی را به معاون دادیم و معاون ما را تا کلاس همراهی کرد وایشان من و دوستم جواد جعفری را به عنوان کارورز به معلم پایه هفتم معرفی کرد واجازه خواست تا ما ازتجربیاتشان استفاده کنیم و معلم مربوطه هم اظهار خوشحالی کرد و پس از معرفی ما به عنوان همکار و مهمان به دانش آموزان از ما خواست که ته کلاس روی صندلی هایی که بین ردیف ها بود بنشینیم. دوست دیگرم محمد جواد غدیری نیز به کلاس نهم رفت .همین که روی صندلی نشستم بچه های کنارم سلامم کردند و با هم دست دادیم و به من خوشامد گفتند معلم به سرگروه ها گفت که تکالیف بچه ها را چک کنند و پس از اتمام شروع به تدریس نمود .پس از اینکه تدریسش تمام شد چند صفحه را پای تخته نوشت و به دانش آموزان گفت (تمارین و کار در کلاس هایش را حل کنند و در این حین همکارانم شما را راهنمایی میکنند و اگر سوالی داشتید میتوانید از آنها بپرسید)..یعنی از ما خواست که به بچه ها کمک کنیم و ما هم پاشدیم و بچه ها را در سوالاتی که با شوق میپرسیدند یاری میکردیم.
پس از پایان کلاس دانش آموزان از ما خواستند که ساعت بعد هم به کلاسشان برویم..که من به آنها گفتم که ما فقط سه شنبه ها ساعت ریاضی به کلاسشان میرویم.سپس با آقای قربان زاده به دفتر رفتیم و با تک تک معلم دست دادیم و سلام و احوال پرسی کردیم.در همین حین آقای کلالی ما را به معلم ها معرفی کرد و گفت که ما درس کاورزی شان را در خدمتشون هستیم.سپس نشستیم و آقای قربان نژاد برایمان چایی ریخت .ساعت دوم من و جواد به کلاس نهم و محمد جواد به کلاس هفتم رفت. چون آقای کلالی از ما خواسته بود که هر ساعت کلاس ها را عوض کنیم تا خسته کننده نباشد.این دفعه با آقای عطار به کلاس رفتیم وایشان ما را به دانش آموزان معرفی کرد و گفتند که احترام مهمان واجبه و دقت داشته با شند که خطایی از آنها سرنزند و معلوم بود که بچه های نهم کمی شرور بودند.ما در نیمکت آخر که دانش آموز ها برای ما خالی کردند نشستیم و معلم پس از گفتگویی کوتاه و سوالی شروع کرد به تدریس.درحین تدرس بچه ها شیرین زبانی های بامزه ای میکردند که دریافتم با معلم خیلی راحتند.پس از اینکه زنگ خورد با آقای عطار به دفتر رفتیم و ایشان توضیحاتی درباره ی کلاس و رفتار بچه ها دادند.در دفتر من دوستانم درباره ی کلاس ها و دانش آموزان ورفتارشان و معلم بحث هایی کردیم.
ساعت آخر دوباره من و جواد به همراه آقای قربان پور به کلاس هفتم دیگری که در گوشه ای از حیاط بود رفتیم ومعلم پس از معرفی ما از دانش آموزان خواست که برای ما صندلی بیاورند و در بین ردیف ها بگذارند و پس از انجام این کار من از دانش آموزی که این زحمت را کشید تشکر کردم و نشستم و دانش آموزانی که کنارم بودند خوش و بشی کردم.سپس آقای قربان نژاد مثل ساعت اول کار های کلاس را انجام داد ..یعنی چک کردن تکالیف توسط سر گروه ها وتدریس و بعد حل تمارین درس توسط دانش آموزها با همیاری ما. در آخر ده دقیقه ای وقت اضافه آمد که معلم از دانش آموز ها خواست که صورت سوالات تمارین خانه را بنویسند و در همین زمان من با بچه ها گفتگویی داشتم و در مورد کلاس و مدرسه و مدیر و شاگرد زرنگ های کلاسشان پرسیدم که شاگرد اولشان کنار من نشسته بود.وبعد با آقای قربان پور چند تا عکس گرفتیم و پس از اینکه زنگ خورد با دانش آموزان عکس گرفتیم.
سپس به دفتر مدرسه رفتیم و کارت هایمان را از آقا ی کلالی گرفتیم و با ایشان و معلم هایی که بودند خداحافظی کردیم و به سمت دانشگاه راه افتادیم.
بچه ها در سلف دانشگاه موقع ناهار و داخل اتاق ها هم خاطره روز اول کارورزی را برای هم دیگر تعریف میکردند که بعضی از آنها واقعا جالب و بعضی دیگر واقعا خنده دار بود.
گزارش روایی
من و دوستم جواد جعفری به همراه آقای کلالی به درب کلاس 701 رفتیم تا آقای کلالی ما را به معلم ریاضی معرفی کند.درب کلاس که باز شدتخته دیده میشد و پنجره و میز معلم که درست رو ب روی تخته بود و بخاری ای نیز در گوشه کلاس بود نیز دیده میشد.پس از اینکه به کلاس رفتم و به روی صندلی نشستم کلاس را مورد ارزیابی قرار دادم ..کلاس خسلی شلوغ بود..سه ردیف میز و صندلی داشت ..دوردیف در کنار دیوار ها و یک ردیف هم در وسط ..هر ردیف دارای هفت میز و صندلی بود که جمعا 36 دانش آموز در کلاس حضور داشتندساعت دایره شکلی در سمت چپ بالای تخته بودوبه قرینه آن سمت راست بالای تخته تلویزیون قرار داشت.دستگاه دیتا در وسط سقف تعبیه شده بود ولی پرده نمایش موجود نبود و اگر آن را روشن میکردند نور آن بر روی وایت برد می افتادکلاس دارای دو پنجره بود ..پرده ها را باز کرده بودند ا نور آفتاب بر روی تخته نیافتد و همچنین خودشان اذیت نشوند.
میز و صندلی نسبت ب فضای کلاس بسیار زیاد بود به طوریکه بین صندلی معلم تا تخته فاصله آنقدر کم بود که دو نفر همزمان نمیشد از آنجا عبور کنند.همچنین میز اول ردیف وسط تقریبا به میز معلم چسبیده بود..سطل آشعال نیز چسبیده به دیوار و نزدیو درب بود..کف کلاس موزاییک بود ودیوار ها گچ بود که آنرا رنگ نزده بودند.پرده های پنجره نیز قهوه ای بود و در کل کلاس کمی قدیمی به نظر میرسید
فرهنگی گرامی ما مفتخریم که شما وبسایت معتبر درسی فایل راجهت دانلود فایل آموزشی خود انتخاب کرده اید ما هم متعهد به پشتیبانی 24 ساعته و ارائه فایل با کیفیت شما می باشیم.
تضمین خرید شما با پاسخ دهی 24 ساعته
(ایمیل drsifile@yahoo.com) – (تلگرام : drsifile@)
لینک خرید فایل
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.