گزارش کارورزی تمرین دبیری1
فرمت فایل : word
تعداد صفحات فایل : 13 صفحه
مختصری از شرح
فهرست مطالب
عنوان صفحه
گزارش آزاد 1
گزارش فیزیکی 3
گزارش (روایتی) از ساختار سازمانی و اداری مدرسه 6
گزارش اموزشی 8
گزارش عاطفی 9
گزارش آزاد:
صبح ساعت 5:30 بیدار شدم و بعد از نماز دیگر خوابم نبرد. همینطور با چشم باز روی تختم دراز کشیده بودم و به مدرسه فکر میکردم. گاهی می ترسیدم از این که در مدرسه و در اولین مواجهه با دانش آموزان به مشکل بر بخورم و گاهی هم ذوق زده میشدم از این که دیگر احساس معلم بودن به من دست میداد. نمیدانم اصلا چطور دوساعت گذشت و وقت رفتن به مدرسه رسید. بلند شدم چند لقمه ای صبحانه خوردم، بهترین لباس هایم را پوشیدم، عطر زدم، کفش هایم را واکس زدم با ظاهری آراسته و دلی پر از ذوق و شوق از خوابگاه بیرون رفتم.
خودم تنها بودم و هیچ یک از دوستانم آن روز کارورزی نداشت اما به خاطر من آن ها هم بیدار شدند و بدرقه ام کردند.
هر قدمی که برمیداشتم ضربان قلبم تندتر و تندتر میزد تا این که به مدرسه رسیدم،مدرسه شهید مقصودی…
بچه ها داشتند مراسم صبحگاهی را انجام میدادند ومن هم به بچه ها و مسئول برگزاری مراسمات سلامی کردم و رفتم داخل.برایم عجیب بود که تمام دلهره هایم بعد از دیدن بچه ها ریخت و من آسوده و با لبان خندان وارد دفتر شدم.ده معلم همراه دو معاون و یک مدیر در دفتر نشسته بودند و مبصران کلاس ها یکی برای گرفتن توپ فوتبال و دیگری برای گرفتن گچ در دفتر بودند و هنوز هم برایم سوال است که چرا مبصرها در مراسم صبحگاهی حضور نداشتند؟!
بعد از کلی سلام علیک و احوال پرسی جعبه شیرینی ای که برای مدرسه گرفته بودم را تحویل مدیر دادم و در یک صندلی خالی نشستم.بعد از مدتی مدیر برگه های مرا خواست و من نامه و کارتکسم تحویل ایشان دادم.
مدیر آقای مرادی معلم علوم را به من معرفی کرد و گفت که باید با ایشان به کلاس بروم.
آقای مرادی فردی جوان و بسیار خوش اخلاق بود. من از آشنایی با ایشان بسیار خوشحال بودم و با ذوق و شوق نهفته در دلم همراه آقای مرادی به کلاس رفتم.
اما وضعیت کلاس!:در همان ابتدای ورود به کلاس با صحنه هایی مواجه شدم که باید اقرار کنم شوکه شدم!بچه ها همگی میگفتند که من پیش آنها بنشینم و من لا پیشنهاد آقای مرادی در انتهای کلاس نشستم فردی که من در کنار او نشستم فقط یک قدم با ذوق مرگ شدن فاصله داشت و هنوز هم دلیل آن همه ذوق و شوق آن ها در ذهنم یک علامت سوال است.
پس از مدتی آقای مرادی شروع به حضور غیاب کرد.کسی غایب نبود و کلاس سرشار از انرژی بود.
آقای مرادی تدریس را شروع کرد. درس در مورد اتم و واکنش های شیمیایی بود که مطالب بسیار بسیار ساده ای برای بیان داشت و بچه ها با دقت فراوان گوش میدادند سوال هایی گاه خنده دار،گاه تعجب آور و گاه دشوار و تحسین برانگیز می پرسیدند. و من با اجازه آقای مرادی به تمامی سوال ها پاسخ دادم.
در وسط زنگ اول که در حضور شاگردان کلاس هشتم بودیم،آقای مرادی به بچه ها استراحت پنج دقیقه ای داد. در این پنج دقیقه بچه ها سوالهای بسیار جالب از من می پرسیدند. یکی میگفت چندسال داری؟ یکی میپرسید چرا تو ریش و سبیل نداری؟؟؟! یکی از من امضا میخواست! خلاصه این پنج دقیقه با ولوله ای اطراف من تمام شد.
آقای مرادی ِآقای مرادی شروع به ادامه تدریس کرد و بچه ها کمی ساکت شدند.
بالاخره ساعت 9:15 زنگ به صدا درآمد و من با سردرد از کلاس خارج شدم. به خاطر سر و صدای زیاد بچه ها سرم درد میکرد ولی بعد از خوردن کمی صبحانه و چای داغ دوباره سرحال شدم.
فرهنگی گرامی ما مفتخریم که شما وبسایت معتبر درسی فایل راجهت دانلود فایل آموزشی خود انتخاب کرده اید ما هم متعهد به پشتیبانی 24 ساعته و ارائه فایل با کیفیت شما می باشیم.
تضمین خرید شما با پاسخ دهی 24 ساعته
(ایمیل drsifile@yahoo.com) – (سروش-تلگرام : darsifile@)
لینک خرید فایل
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.