دانلود مقالات فرهنگیان, دانلود مقاله تأثير هوش هيجاني بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان متوسطه, دانلود مقاله رابطه هوش هیجانی بر پیشرفت درسی, دانلود مقاله هوش هیجانی, دانلود مقاله پیشرفت درسی و هوش هیجانی, درسی فایل, مقالات دانشجو معلمین, مقالات فرهنگیان, مقاله رابطه هوش هیجانی بر پیشرفت درسی, نمونه مقاله رابطه هوش هیجانی بر پیشرفت درسی
دانلود مقاله تأثير هوش هيجاني بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان متوسطه
فرمت فایل ورد و قابل ویرایش
تعداد صفحات 75 صفحه
شرح مختصر فایل
مقدمه
هوش يكي از مباحث اصلي و مهم در روان شناسي است. در تعريف آن (لغوي و اصطلاحي)، گفته شده است «هوش يا هش در لغت به معناي فهم، شعور، درك، آگاهي، بيداري، بجابودن حواس، متمايز كردن، زيركي، زرنگي، عقل و خرد استعمال شده است. و اما بررسي مفهوم اصطلاحي هوش نشان مي دهد كه علي رغم تعاريف گوناگون و متنوع از آن، مراد چيزي جز تعبير ادبي و تاريخي “جوهر دانايي” و يا “توانايي يادگيري” نيست. هرگاه فرد در حوزه هاي خاص از توانايي يادگيري فوق العاده باشد، اصطلاحاً مي گوييم وي فردي مستعد است و در آن زمينه از استعداد خاص برخوردار است» (كاظمي حقيقي، 1376: 1). ارائه ي تعريفي جامع كه بتواند تمامي ابعاد “هوش” را در نظر بگيرد مشكل است زيرا اصولاً هوش صفتي فرضي و مفهومي انتزاعي است كه از روي عملكرد افراد قابل تشخيص است. واژه ي هوش زياد به كار مي رود، ما پيوسته هم نوعان خود، به خصوص كودكان را تيزهوش، يا كم هوش يا بي هوش مي ناميم يا در فكر خود يكي از صفات را به آنان نسبت مي دهيم. با اين وجود اگر از ما بپرسند كه هوش چيست؟ در پاسخ به زحمت مي افتيم علت اين است كه اولاً مسلم نيست كه هوش به وجه مطلق و خالص و به صورت استعداد مستقل وجود داشته باشد، ثانياً به فرض وجود داشتن، بتواند مستقيماً و به روش عيني و علمي مورد مطالعه قرار گيرد (پيازه، 1367). آلفرد بينه و سيمون كه اولين آزمون هوش به نام آن هاست معتقد بودند «هوش يك قوه ي ذهني بنيادي است كه تغيير يا فقدان آن بيش ترين اهميت را در زندگي علمي آدمي دارد. اين قوه ذهني، همان قضاوت است كه گاه از آن تحت عنوان عقل سليم، عقل عملي، ابتكار و توانايي تطبيق باشرايط ياد مي شود: درست قضاوت كردن، درست درك كردن و درست استدلال كردن و اينهاست فعاليتهاي بنيادين هوش» (بينه و سيمون، 1905، به نقل از هليگارد، 1380: 47 و 48). در سال 1916، ترمن شاخص مناسبي براي هوش ارائه داد كه نخستين بار توسط روان شناس آلماني؛ ويليام اشترن (1838- 1817) پيشنهاد شده بود. اين شاخص هوش بهر ناميده مي شود كه در زبان انگليسي به (IQ) شهرت دارد و هوش بهر را به صورت نسبت سن ذهني به سن زماني بيان مي كند (همان منبع).
1-2 عامل وراثت و محيط- تأثيرگذار بر هوش:
«هم وراثت و هم محيط (فرصت هاي يادگيري) عوامل تعيين كننده ي مهمي در توانايي (به فعليت رساندن) هوش هستند. وراثت، دامنه يا حداقل و حداكثر هوش يك فرد را مشخص مي كند، در حالي كه محيط تعيين مي كند فرد در كجاي اين دامنه باشد. براي مثال، وراثت مشخص مي كند كه هوش بهر يك فرد بين 80 تا 110 باشد، ولي اين كه فرد اكنون چه ميزان بهره هوشي از اين دامنه را دارد، محيط تعيين مي كند. به عبارت ديگر، اگر اين فرد در محيطي غني و سرشار از محرك و تحريك بزرگ شده باشد، داراي بهره ي هوشي 110 خواهد بود (از آن بيش تر نخواهد بود) و اگر در محيطي بسيار فقير (از لحاظ محرك ها و عواطف و غيره) هم بزرگ شده باشد داراي بهره ي هوشي (هوش بهر) 80 خواهد بود (كم تر از آن نخواهد بود). نكته ي حائز اهميت آن است كه اكثر ما متأسفانه به خاطر شرايط محيطي، از آن حداقل دامنه ي بهره ي هوشي كه وراثت مشخص كرده، استفاده مي كنيم» (بيابانگرد، 1384: 114 و 113). «يك كودك، به هنگام تولد، مقداري از توانائي هاي لازم براي رشد ذهني را داراست. اما اگر محيط مناسب نباشد اين توانايي به فعل در نمي آيد. امكان دارد كه توانايي بالقوه ي رشد ذهني يك كودك در سطح پائيني باشد، در آن صورت هيچ محيطي نمي تواند ضريب هوشي بالايي را براي او فراهم آورد؛ بنابراين، توارث محدوديتي را بر اين رشد ايجاد مي كند. از طرف ديگر، اگر كودكي مغز بسيار مستعدي را به ارث ببرد، به طوري كه امكان كسب ضريب هوشي بسيار بالا براي او ميسر باشد، اما در محيط متغير قرار گيرد درست همان حالت را خواهد داشت كه مغز كاملي را به ارث نبرد»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.